نکته به نقطه
" شب ها که بی تو پلک غزل بسته میشود/از لحظه های بی تو بودن دلم خسته میشود/باور نمیکند دل مغرور و ساکتم/هر لحظه بیشتر به تو وابسته میشود.
" جا برای من گنجشک زیاد است ... اما به درخت خیابان تو عادت کرده ام .
" عاقلان نقطه ی پرگار وجودند ولی عشق داند که در این دایره سرگردانند ....
" سوخت ز دوری تو هم دلم هم جگرم بادوری خود دوگانه سوزم کردی... "
" در گذر گاه زمان دل گیرو تنها ستاره ای ندارم تا فانوسی روشن کنم برای تاریکیهای دلم کاش در این وادی دلم را اسیر کسی نمیکردم که اینگونه مرا به تمسخر گیرد..... آه ای ابی آسمان مرا در خود کش که دیگر مرا توان ماندن نیست "
" هستی با عشق آغاز شد و میگن که با عشق هم به پایان میرسه . و الان ما در میان عشقیم . "
زندگی بافتن یک قالیست نه همان نقش ونگاری که که خودت می خواهی نقشه از قبل مشخص شده است تو در این بین فقط می بافی نقشه را خوب ببین خوب بباف نکند اخر کار قالی بافته ات را نخرند "
" عقل میگفت که دل منزل وماوای من است /عشق خندید که یا جای تو یا جای من است/عقل پرسیدکه دشوارتر از مردن چیست/عشق فرمود فراق از همه دشوارتر است/
" بشارت غزلی ، ای بهار زیبایی ، برای دیدن من هر زمان که می آیی . تو می رسی و برایم ترانه می خوانی ، شکسته می شود لحظه های تنهاییم.
" گل بدستم نیست بفرستم برایت یادگار چون ز باغ عاشقان دورم نموده روزگار "
" جدار دلم انقدر نازک است که با یک تلنگر ترک میزند زبانش زند زخم ها بر دلم نگاهش به زخمم نمک میزند چه کردید با این دل ساکتم. که پیوسته داد کمک می زند !؟ دلم را فغان از غم خویش نیست یکی دارد مرا جار میزند "
حرفهایی هست برای نگفتن و ارزش عمیق هرکس به اندازه حرفهای است که برای نگفتن دارد...
" عشق،شیر شد آهوی دل مرا که دید آهو از میان سینه ام رمید.هی دوید و هی دوید و هی دوید.شیر آخرش ولی به او رسید آهوی دل مرا درید
"
" وقتی می گویید دوستت دارم منظورتان همین باشد.....آنتونی رابینز "
" دلا دیشب چه میکردی تو در کوی حبیب من الهی خون شوی ای دل تو هم گشتی رقیب من! "
" هر روز غریبه ای ورا میپاید/عاشق شده بر دو چشم مستم شاید امروز به یک حقیقتی پی بردم/دیوانه چو دیوانه ببیند خوشش آید!!! "
حالا فکر کردید وقتی یه چیزی براتون تموم میشه نمیدونم از کجا یه جوری یه راهی باز میشه و سعی میکنه لبخند بیاره روی لبهاتون و شمه لبخند میزنید و به این فکر میکنید که هر چیزی در این دنیا امکانپذیر پس بهتره زود نا امید نشیم چون فکر میکنم این پاداش امیدواری ماست "
" وقتی بارون می گیره چشام از عشق تو خیسه ... دل برات به قول سهراب زیر بارون می نو یسه ... تنها آرزوم همیشه تا یادم نرفته راستی ... کاش یه روز به هم بگی من همونم که می خواستی
" نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم . حال با جوانان ناز کن با ما چرا ؟ "
" فقط خدا! خدای من!این روز ها می اندیشم،من میتوانم بیش از این ها خوب باشم،پاک باشم،دوست بدارم،شاد باشم. وبعد از ذهنم میگذرد:چگونه؟و ساعت ها تفکر...و در انتها جرقه ای به ذهنم خطور میکند:مگر نه اینکه تو،پروردگارم، در خوبی ،پاکی ،دوست داشتن و لبخند زدن کاملی.تنها باید لحظه هایم سرشار از تو باشد. "
